26 دی 1397 - 16:47

چوب کبریتِ خروج از سوریه و برج در حال سقوط آمریکا

دلایل مختلف و متفاوتی برای تصمیم ترامپ در مورد خارج کردن نیرو‌های خود از سوریه ذکر شده است که هر کدام به نوبه خود قابل تامل است. اما یکی از جنبه‌های ماجرا که کمتر مورد توجه قرار گرفته، نقش کارآمدی یا بطور دقیق‌تر ناکارآمدی حکومت آمریکاست.
نویسنده :
محمدرضا صرفی زاده
کد خبر : 2140

دلایل مختلف و متفاوتی برای تصمیم ترامپ در مورد خارج کردن نیرو‌های خود از سوریه ذکر شده است که هر کدام به نوبه خود قابل تامل است. اما یکی از جنبه‌های ماجرا که کمتر مورد توجه قرار گرفته، نقش کارآمدی یا بطور دقیق‌تر ناکارآمدی حکومت آمریکاست. خروج دو هزار نظامی آمریکا از سوریه، تاثیر چندانی بر هزینه‌های نجومی و بهبود کارآمدی دولت آمریکا نخواهد داشت، اما در منظر افکار عمومی می‌تواند گامی برای ترمیم این وضعیت وخیم و رو به ورشکستگی و رسوایی تلقی شده و برای مالیات دهندگانی که وخامت اوضاع را روز به روز بیشتر درک می‌کنند، نقطه‌ای امیدبخش محسوب شود. شاید این گزاره با ذهنیت بسیاری از افراد در تعارض باشد چرا که تصور آن‌ها از دولت و حکومت آمریکا، سیستمی منظم، پرقدرت و کارآمد است، اما مستندات و واقعیت‌ها نتیجه دیگری را پیش روی شاهدان آشکار می‌کند. نشریه «ساینتیفیک آمریکن» در تحلیلی در این مورد می‌نویسد: «بحران حکومت آمریکا عمیق‌تر از اختلافات سیاسی و ایدئولوژی سیاسی است. ایالات‌متحده در بحران اجرای سیاست قرار دارد ... سیستم‌های مدیریت ارتباط دولت، تجارت و جامعه مدنی به تعمیر فوری نیاز دارند.» در چنین شرایطی توقع منطقی آن است که دولت وارد عمل شده و سعی کند این بحران را به نحوی مدیریت کند. اما باز هم این توقع با واقعیت فاصله‌ای بسیار دارد. یکی از نشانه‌های این فاصله دور، ساعتی به نام «ساعت بدهی ملی» آمریکاست.

ساعت بدهی ملی؛ نشانی از ناکارآمدی دولت‌های آمریکا

در ضلع غربی پارک «وان برایانت» بین خیابان ۴۲ و ۴۳ در منطقه منهتن نیویورک، یک بیلبورد مشهور نصب شده که اعداد نمایشگر آن به سرعت در حال افزایش است. نام این بیلبورد «ساعت بدهی ملی» آمریکاست که نخستین بار در سال ۱۹۸۹ نصب شد. آن زمان بدهی آمریکا ۲ و ۷ دهم تریلیون دلار بود. از آن زمان تا کنون، این میزان ۸ برابر شده و چیزی نمانده به ۲۲ تریلیون دلار برسد. سهم هر آمریکایی از این بدهی بیش از ۶۶ هزار دلار است. در سال‌های گذشته میزان بدهی آمریکا که در سال ۲۰۰۲، تنها ۶ تریلیون دلار بود به شکل خیره کننده‌ای افزایش داشته است. این افزایش به دلیل بالا رفتن هزینه‌های دولت آمریکا، از جمله مخارج نظامی‌گری این کشور بوده است. در کنار آن، سیاست کاهش مالیات که اساسا به نفع طبقات ثروتمند بوده، به کاهش درآمد دولت و در نتیجه افزایش بدهی آن انجامیده است.

زیر ساخت‌های رو به نابودی

زیرساخت‌های آمریکا از فرسودگی مفرط رنج می‌برند. به حدی که یکی از وعده‌های اصلی ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود، تعمیر و بهبود آن‌ها بود. ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود گفت: آمریکا در حال تبدیل به یک کشور جهان سومی است. روزنامه‌گاردین در این باره معتقد است؛ «گویی زیرساخت‌های آمریکا به معنای واقعیِ کلمه، در حال از هم فروپاشیدن است.» شش سال پیش، نشریه فوکوس در گزارشی نوشت: «صدای تق تق از زیرساخت‌های آمریکا به گوش می‌رسد. جاده‌های پر از دست انداز، پل‌های کلنگی، لوله‌های انتقال آب ترکیده، و سیم‌های برق فرسوده که عمر بسیار طولانی دارند همه جا در این کشور وجود دارد. به این ترتیب توان و انرژی این ابرقدرت جهانی رو به پایان است. اتحادیه امنیت سد‌های آمریکا ASDSO بیش از ۱۰ هزار از حدود ۸۵ هزار سدی که بین اقیانوس اطلس و آرام وجود دارد را روی لیست قرمز خود قرار داده است که به اعتقاد آن‌ها یک تهدید جدی برای زندگی انسان‌ها محسوب می‌شود.

چهره کریه فقر و رویای عدالت

بی‌عدالتی شدید و فزاینده در جامعه آمریکا، آینه وضعیت آشفته کارآمدی و حکمرانی دولت است. شکاف طبقاتی و فقر در آمریکا آتش زیر خاکستری است که هر از گاهی به بهانه‌های مختلف شعله می‌کشد و با سرکوب و گلوله پاسخ داده می‌شود. جنبش مشهور به وال استریت و شورش چند سال پیش در شهر فرگوسن که آن را تبدیل به منطقه‌ای جنگی کرد از جمله این نشانه هاست. آمریکا در میان ۱۳۷ کشور جهان رتبه ۹۳ را در موضوع شکاف طبقاتی دارد. علی‌رغم تمام شعار‌های فریبنده آمریکایی، هنوز هم سفیدپوستان از مزایای پنهان رنگ پوست خود بهره می‌برند. این‌ها برخی از واقعیت‌های اختلاف طبقاتی در جامعه آمریکاست؛ سهم یک درصدِ بالای جامعه از درآمدها، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ بیش از ۱۰ برابر شده است حال آن که سهم ۹۹ درصد دیگر مردم آمریکا افزایش کمتر ۲۰ درصد بوده است.

- مؤسسه مطالعات سیاست عمومی اعلام کرد ۱‌درصد از شهروندان آمریکا که در بالاترین طبقه جای می‌گیرند، صاحب نصف صندوق‌های مالی، بنیاد‌ها و بورس‌ها هستند، در حالی که ۵۰‌درصد پایینِ جامعه، تنها ۵‌درصد در این موارد سهم دارند.
- اختلاف طبقاتی وقتی دقیق‌تر محاسبه می‌شود که بدهی افراد هم در نظر گرفته شود. ۹۰‌درصد از جامعه آمریکا ۷۳‌درصد از کل بدهی‌های شخصی را به دوش می‌کشند، در حالی که ۱‌درصد در بالاترین طبقه و با آن همه ثروت، تنها در ۵‌درصد از بدهی‌ها سهم دارند. خرداد ماه سال جاری، سازمان ملل گزارشی از فقر در آمریکا منتشر کرد که باعث عصبانیت دولت این کشور شد. بر اساس این گزارش دست کم ۴۰ میلیون شهروند آمریکایی در فقر مطلق زندگی می‌کنند. ۵ میلیون شهروند دیگر در شرایط بحرانی به سر می‌برند و تمام این رخداد‌ها به علت سیاست‌های غیر انسانی دولت آمریکا است. حدود ۱۱ میلیون نفر از مردم آمریکا هر ساله روانه زندان می‌شوند و آمریکا در حال حاضر دارای بیشترین نابرابری درآمد در جهان، بالاترین نرخ زندان در سراسر جهان و یکی از کمترین نرخ‌های مشارکت در انتخابات میان کشور‌های توسعه یافته است.

آمریکا؛ میان سالی با خیال جوانی
 
آریانا هافینگتون در کتاب «آمریکای جهان سومی» درباره وضعیت واقعی این کشور و تصور آن از خود می‌نویسد؛ «آمریکا مانند میان سالی است که همچنان تصوری ۲۳ ساله از خود دارد، بی توجه به چین و چروک‌ها و نقاط طاسی که در آیینه می‌بیند و زانوی ضعیف و سرخرگ‌های مسدودی که هر لحظه می‌تواند باعث ایستادن قلبش از تپش شود. ما هنوز خود را ملتی جوان می‌بینیم، در حالی که این دیگر درست نیست. چاره‌ای نیست جز اینکه از این تفکر اشتباه بیرون بیاییم و به اندازه کافی بالا برویم تا چهره تلخ واقعیت را ببینیم.» روی کار آمدن دونالد ترامپ با شعار «بازگرداندن عظمت به آمریکا» محصول چنین وضعیتی است و البته همین شعار، حقیقی نهفته را بیان می‌کند؛ آمریکا قدرتی رو به زوال است. تاثیر تصمیم ترامپ برای خروج نیرو‌های آمریکا از سوریه –که آن هم این روز‌ها با هزار و یک، اما و اگر روبروست- مانند آن است که کسی سعی کند با چوب کبریتی، مانع از فروریختن یک برج شود!

ارسال نظرات